جدول جو
جدول جو

معنی گوله مز - جستجوی لغت در جدول جو

گوله مز(گُ مِ)
دهی است از دهستان نازلو بخش حومه شهرستان ارومیه. واقع در 8000 گزی شمال خاوری ارومیه و 5000گزی شمال شوسۀ ارومیه به کلمانخانه. جلگه، و هوای آن معتدل است و سکنۀ آن 275 تن است. آب آن از چشمۀ وقانلی گول و محصول آن غلات، چغندر، توتون، حبوبات و کشمش است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنها جوراب بافی است. راه ارابه رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رِ مَ)
شیر مخلوط با دوغ و گورماست. (ناظم الاطباء). غذایی از شیر و ماست. (از اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا
(لَ هََ)
دهی از دهستان ای تیوند که در بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع است و 180 تن سکنه دارد. سکنۀ این ده از اولاد قبا وچادرنشین میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(زَ / زِ مُ)
از: گوزه + مخ (خرما). (حاشیۀ برهان). غلاف گل خرمارا گویند. (برهان) (آنندراج). غلاف گل خرما را گویندکه کفری ّ باشد. (یادداشت مؤلف) ، به معنی طلع و کاناز نیز مستعمل است. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(زَ / زِ)
رجوع به گلوله زن شود
لغت نامه دهخدا
(لَ / لِ رَ / رِ)
رجوع به گلوله رس شود
لغت نامه دهخدا
(لِ پَ)
گیاهی که انجدان نیز گویند. (ناظم الاطباء). گلپر. در تداول مردم قزوین کله پر
لغت نامه دهخدا
(گُ لَ / لِ نَ)
ده کوچکی است از بخش قصرقند شهرستان چاه بهار که در 14000گزی باخترقصرقند، کنار راه قصرقند به نیکشهر واقع شده و دارای 45 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(گُ لِ)
الگوله آ. واحه ای در صحرای الجزیره است که 12000 نفر جمعیت دارد
لغت نامه دهخدا
تصویری از گوزه مخ
تصویر گوزه مخ
غلاف گل خرما کفری، طلع کاناز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوله زن
تصویر گوله زن
گلوله زن
فرهنگ لغت هوشیار
میز گرد
دیکشنری اردو به فارسی